اشکِ جدایی
مــــــــــی دونی هواتُ دارم ، می دونی غریقتم
تویی سختی توی شـــــــــــــادی ، یاور و رفیقتم
آخه تو خبر نداری، دارم آهسته مــــــــی میرم
تو فضایِ دوری تو ،سکته رو کم کم مــی گیرم
بسِ دیگه خیلی خستم ،نمی خــوام پیشم بمونی
تو تمامِ خاطراتم ، ندارم از تـــــــــــــــــــو نشونی
ای خدا تنهای تنهام ، عاقبت این سرنوشتم
از عــــذابِ آشکارت ، شایدم توی بهشتم
برو بــــــــــــــا درد و غمت رو ،برو با اشکِ جدایی
می دونم سرابه عشقت ، می دونم کـــــه بی وفایی
با وجودت خیلی ســــــــــــــــردم ، خیالم با تو نرفته
تویِ تاریکی و خلوت ، عکس تو آتیش گــــــرفته
چشماتُ آهــــــــــــــــــم می بینم ، بوی تو جهنمم
لرزه می گیره تنم رو ، با نگات دل مــــــــــی کنم
روزگارِ تلخ و بدبین ، لحظه هـــاش که شور شوره
توی این روزای سختش ، جمع ما که خیلی دوره
جاهای زیبا نشستن ، ختــــــــــــــم عشقِ یادگاری
تو اتاق و توی ذهنت ، می خونه همچون قناری
با موی ژولیده بی رنگ، مثلِ دیونه مــــی شینی
بوی سیگارت گرفته ، زنده مـــردنت می بینی
جام بد طعمِ شــرابت ، مهر و موم سرخ برگت
نعشه رو باور نکردی ، آخـــرش گلابِ مرگت
آهِ قلبمُ ندیدی ، دیدنش خیلـــــــــــــــی گرونه
شعله ی آتیش و مأتم ، توی قبر تو می مونه
جاسم ثعلبی (حسّانی) 04/06/1396
04/12/1438
:: برچسبها:
#اشکِ جدایی ,
:: بازدید از این مطلب : 1614
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0