دوبیتی قدسیّت عشق
موروث شده دردم در قلب و شریانم
بیزارم از این عزلت محتاج به درمانم
بیداد نکن ای دل کو یار و کو یاور
در گور و کورستان مرقوم به پیمانم
***
ای عشق دلم بیمار دیوانه نپنداری
درونش قصّه ها بسیار مستانه و غمخواری
ای کاش درش باز است می بینی عزای او
آنوقت پناهی نیست از اشک و دلداری
***
مایوس نشو ای دل جانانه نشو غمگین
عشق و عاشقی زیباست گویا که رهش شیرین
پیری و جوانی را در کسب رهش باز است
دوری زگنه کاری آیین شرف رنگین
***
از عشقِ خجل امروز نادیده و خندیدم
چشمش به طمع مدقوش از عاطفه پرسیدم
قدسیّت حب انگار مخفی به زر و زیور
حاشا زدل دلدار دینار نمی دیدم
***
شعر و شاعری دشت است روییده زگل کاری
هر قطعه نمایی هست از مشعل بیداری
آهنگ بدون رنگ چون رعد بدون زنگ
از دردِ دل شاعر جوشیده غزل جاری
***
عشق و عاشقی سخت است دلداده پناهی نیست
قدسیّت عشقِ پاک بی پرده گناهی نیست
مستانه نشو همدم در غفلت خودخواهی
قلبت از خطار بردار از گشت گواهی نیست
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 26/10/1398
:: برچسبها:
#دوبیتی قدسیّت عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 1141
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0