توی باغچه ی دلم ، گل عشقت ریشه زد
در سبزه زار غنچه ها ، غم و دردت بیشه زد
سوختی کلبه ی پوشیده به تار ، افروختی آتش خفتیده به زار
با سکوت دلفریب قصه ها ، ساقه ی عشق درونم تیشه زد
واژگون افتاده ام ، در کوی او درمانده ام
هیچکس باور نداشت ، در هجر او پر کنده ام
مرغ عشقم خسته شد ، اشک چشمم بسته شد
سالها پوشیده غم ، کوهی در دل مانده ام
وای از این درد زیاد ، کاش محبوبم بیاد
از این همه دلواپسی ، گم شده در گردباد
لیلی مجنون خوانده ام ، خواب دلبر دیده ام
مرگ و ماندن ناگهان ، در ذهن من پرورده شاد
بی تو زندگی تمام ، بی تو افتادن به دام
بی تو ماوایم جحیم ، بی تو تلخی زد به کام
دلبرم آسوده باش ، سروری شالوده باش
خودکشی دور از ختام ، دوستت دارم تمام
جاسم ثعلبی (حسّانی) 10/02/1391
:: بازدید از این مطلب : 2686
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2