فراموش ، فراموش ، کردی فراموش
درآغوش ، در آغوش ، بردی در آغوش
رمزها گم گشته از مفتون دل
درزها پر گشته از معجون گِل
در گلستان جهانی خفته است
عشق باد آورده را مضنون ول
چشیدی ، چشیدی ، آهش چشیدی
خریدی ، خریدی ، مهرش خریدی
گو چرا بر عهد کاذب مانده ای
گو چرا بر تخت غاضب زنده ای
کوفتی آن نفس آزرده به عشق
غم چرا بر قبر غالب خوانده ای
پاک گشتی خاطرات ، انداختی در مبهمات
رسم عشق و عاشقی ، کاشتی در معضلات
همین است ، همین است ، عشقت همین است
کمین است ، کمین است ، مکرت کمین است
کشیدم ، کشیدم ، دردت کشیدم
بریدم ، بریدم ، از تو بریدم
سالها می خواندی این مهر و صفات
سالها می گفتی این قهر چشات
دل کشیده ناله ات در این مکان
یاد باد آن قسم بهر خدات
نهیدم ، نهیدم ، سازت نهیدم
دریدم ، دریدم ، خارت دریدم
نمی دانستی دل آزرده شدم
توی عشق بی نهان باده شدم
نوش کردم جام دیدارت کنون
در عزایت لحظه ها زاده شدم
نبودی ، نبودی ، یادت نبودی
سرودی ، سرودی ، عشقت سرودی
باز هم یاد آور آن خاطرات
باز هم نام آور اون موعظات
یاد رفته گشت دل در آسمان
باز هم یاد آور آن خنده هات
جاسم ثعلبی 15/12/1390
:: برچسبها:
فراموش ,
:: بازدید از این مطلب : 2104
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5